الگوریتم؛ بازخوانی جرم و عدالت در شهری بیقرار

[ad_1] گفتوگوی صبا با بیژن میرباقری و بهادر زمانی، درباره سریال «الگوریتم»؛ بیژن میرباقری گفت: «الگوریتم» حاصل علاقهمندی شخصی، رصد جامعه، مطالعات و دغدغههای خودم بود که در نهایت ما را به فیلمنامهای چند وجهی رساند پگاه زارعی/صبا ، سریال پلیسی «الگوریتم» به کارگردانی بیژن میرباقری و طراحی و تهیهکنندگی ابوالفضل صفری این روزها
[ad_1]
گفتوگوی صبا با بیژن میرباقری و بهادر زمانی، درباره سریال «الگوریتم»؛
بیژن میرباقری گفت: «الگوریتم» حاصل علاقهمندی شخصی، رصد جامعه، مطالعات و دغدغههای خودم بود که در نهایت ما را به فیلمنامهای چند وجهی رساند

پگاه زارعی/صبا ، سریال پلیسی «الگوریتم» به کارگردانی بیژن میرباقری و طراحی و تهیهکنندگی ابوالفضل صفری این روزها از آنتن شبکه سه پخش میشود و نظر مخاطبان را به خود جلب کردهاست؛ این سریال از جمله آثار پر بازیگر تلویزیون محسوب میشود که در آن طیف متنوعی از بازیگران حضور دارند، نقش اصلی آن را بهادر زمانی ایفا میکند و هنرمندانی نظیر مهدیزمینپرداز، بهار قاسمی، پیام احمدینیا، محسن قصابیان و… در آن به ایفای نقش میپردازند. در ادامه گفتوگوی صبا را با بیژن میرباقری کارگردان و بهادر زمانی بازیگر سریال «الگوریتم» میخوانید.
بیژن میرباقری: هر قصهای به دلم بنشیند آن را میسازم
جرقه اولیه شکلگیری سریال «الگوریتم» از کجا آمد؟ این اثر به شما سفارش داده شد یا دغدغه شخصی خودتان بود؟
این سریال به من پیشنهاد شد. فیلمنامه اولیه مختصات دیگری داشت. بعد از صحبت با تهیهکننده تصمیم گرفتیم فیلمنامه را بهروز کنیم، از شرایط موجود نجاتش بدهیم و ایدههای جدیدتری در آن قرار دهیم. در واقع، بازنویسی انجام شد و آن بازنویسیها حاصل علاقهمندی شخصی، رصد جامعه، مطالعات و دغدغههای خودم بود که در نهایت ما را به فیلمنامهی «الگوریتم» رساند.
پس ساختار چندخطی و روایتهای موازی از ابتدا در فیلمنامه وجود نداشت؟
بله، درست است. این ساختار پس از بازنویسی شکل گرفت.
در روایتهای موازی، بین خط داستانی پلیس و سارقان چطور تعادل ایجاد کردید تا هم ریتم حفظ شود و هم مخاطب کنجکاو بماند؟
این بستگی به حجم قصه دارد. وقتی حجم قصه بالا باشد و بتوانید ضرایب مختلف مانند شخصیتپردازی و فضاسازی را ترسیم و تبدیل به درام کنید، متریال زیادی در اختیار دارید. در این شرایط باید بین اجزای قصه تعادل برقرار کنید؛ زواید را حذف کنید و آنچه خالص و ضروری است، یعنی اصل درام، قصه، فضا و اکتهای شخصی شخصیتها را نگه دارید. باقی ماجرا هم به مهارت فنی و زمانبندی درست مربوط است. وقتی دستتان از نظر متریال پر باشد، قصه خودش ساختمانش را پیدا میکند.

در فرآیند کارگردانی و تولید، با چه چالشهایی روبهرو بودید؟ ژانر پلیسی معمولاً سختیهای خاص خودش را دارد.
بله، مهمترین چالش برای ما این بود که پلیسها واقعی از کار دربیایند. یعنی پلیسها از قالبهای نمایشی و ادبیات داستانی خارج شوند و به پلیس واقعی تبدیل شوند. این بزرگترین چالش تمام عوامل، نه فقط من، بلکه کل تیم بود.
درباره انتخاب بازیگران هم بفرمایید. یکی از نقدها این بود که بیشتر از چهرههای آشنا و تلویزیونی استفاده شده. این انتخابها پیشنهاد خود شما بود یا با محدودیت مواجه بودید؟
واقعیت این است که مهمترین عامل محدودکننده در انتخاب بازیگر، میزان سرمایه است. علاوه بر آن، این سالها مسئلهی تمایل یا عدم تمایل برخی بازیگران به همکاری با تلویزیون هم به چالش جدی تبدیل شده. این خطکشیها گاهی انتخابهای ما را محدود میکند، اما از طرفی تبدیل به فرصت هم میشود؛ یعنی وقتی با محدودیت مواجه میشویم، تصمیم میگیریم با چهرههای جدید کار کنیم و فرصتهای تازهای خلق کنیم.
شما نگاه سینمایی مشخصی دارید. تطبیق با قواعد تلویزیون برایتان دشوار نبود؟
در این حرفه کسی که میداند برای سینما کار میکند، ذاتاً پذیرفته که هر مدیوم ویژگیهای خاص خودش را دارد. بحث «تن دادن» نیست، بحث این است که از هر مدیوم بهترین استفاده ممکن را ببریم.
در روند ساخت سریال، چقدر از نظرات مشاوران پلیسی یا اجتماعی استفاده کردید؟
در طول پروژه مشاوران مختلفی داشتم: در زمینهی درام، مسائل اجتماعی، شبکههای اجتماعی، اقتصاد، و حوزهی پلیس. تیمهای اجرایی متعددی کنار ما بودند که وقت و انرژی گذاشتند تا این موارد دقیق دربیاید. کارشناسان انتظامی و اجتماعی متعددی همکاری داشتند، از جمله دکتر الستی در حوزهی اجتماعی، سرهنگ شمسآبادی در حوزهی پلیسی، و همچنین سرهنگ شیخزاده و سرهنگ نامآور که در بخشهای مختلف مشاوره دادند. بازتاب همهی این همکاریها را در سریال میبینید.
در برخی نقدها از «الگوریتم» بهعنوان بازگشت موفق شما به تلویزیون یاد شده است. خودتان چقدر با این تعبیر موافقید؟
نوشته بودند بازگشت موفق؟ خب باید از نویسنده بپرسید که وقتی گفته «بازگشت موفق»، یعنی قبلاً ناموفق بودم؟ ولی اگر منظورتان این است که تجربه موفقی بوده، باید بگویم هر کاری برای من تجربهای تازه است. من بهعنوان کارگردان، صرفاً تلاش میکنم هر قصهای را که به دلم مینشیند بسازم. اگر «الگوریتم» دیده شده، بخش عمدهاش به خاطر پروداکشن خوب کار است. کارگردان همان کارگردان است، اما سطح تولید و کیفیت فنی در این پروژه متفاوت بود. این تغییر رویکرد در تولیدات باعث شده نتیجه بهتری بگیریم و اگر این مسیر ادامه پیدا کند، مطمئناً شاهد آثار باکیفیتتری در آینده خواهیم بود.

بهادر زمانی، بازیگر نقش «سرگرد کیان»: دست و پایم سر صحنه شکست/ شش ماه در آگاهی شاپور کار کردیم
چطور شد که سریال «الگوریتم» به شما پیشنهاد شد و چرا تصمیم گرفتید در آن بازی کنید؟ فقط به خاطر خود نقش بود یا اینکه به ژانر پلیسی علاقه دارید؟
این کار از جهاتی برایم تازه بود. وقتی جزئیات بیشتری از پروژه شنیدم، متوجه شدم فیلمنامه هنوز در حال بازنویسی است و نسخه نهایی در اختیار نداشتم، اما بهصورت کلی از شمایل نقش خبر داشتم و با تهیهکننده هم صحبت کرده بودم. در سابقه کاریام تا به حال نقشی با چنین ساختاری نداشتم، برای همین برایم جذاب بود، چون اولین بار بود که با چنین کاراکتری روبهرو میشدم. نکته دیگر هم این بود که معمولاً برای من نقشهای اصلی درام جذابترند، چون تأثیر بیشتری در قصه دارند. اهمیت تأثیر شخصیت در درام برایم بسیار زیاد است. در «الگوریتم» هم برخلاف خیلی از داستانهایی که شخصیتهای منفی محور قصهاند، اینجا شخصیتهای پلیسی و مثبت، جلو برنده داستاناند. همین باعث شد که با تهیهکننده و کارگردان به یک نقطه مشترک برسیم و کار را شروع کنیم.
گفتید پیشبرد درست نقش برایتان اهمیت دارد. برای رسیدن به نقش «سرگرد کیان» چه کارهایی کردید و چه سختیهایی داشتید؟
تهیهکننده و کارگردان هر کدام خواستههایی از این کاراکتر داشتند. من نقاط مشترک بین نگاه آنها را گرفتم و چیزهایی هم از خودم به شخصیت اضافه کردم. فهمیدم که «کیان» شخصیتی است که قرار است مدلهای مختلفی از روحیه و روانش را در طول قصه ببینیم، اما در عین حال نباید از چارچوب اصلی خودش خارج شود. تصمیم گرفتم برای اولین بار از حالت نمایشیای که در تلویزیون باب شده بود، فاصله بگیرم و به سمت اجرای واقعیتر بروم. آقای میرباقری هم دوست داشت همه چیز رئال پیش برود، نه نمایشی. یکی از لوکیشنهای اصلی ما آگاهی شاپور بود که حدود دو ماه آنجا کار کردیم؛ در کنار افسران واقعی آگاهی، متهمان و مطلعان واقعی. حتی فضای آن اداره هم واقعی بود. ما تلاش کردیم همه چیز ـ از لباس و تیپ گرفته تا نوع حرف زدن ـ واقعی باشد. از کلیشه پلیسیِ همیشه مهربان و بینقص فاصله گرفتیم و به سمت پلیس واقعی رفتیم. چون در کارهای قبلی بیشتر وجه مهربان پلیس را میدیدیم، اما من خواستم وجه دیگری را نشان بدهم. بچههای آگاهی را از نزدیک دیدم؛ درگیریها، خستگیها، فشارهای عصبیشان، روند سخت پروندهها و در عین حال تعهدشان به کار را لمس کردم. سعی کردم پلیسی را نشان بدهم که هم انسان است، هم آسیبپذیر. برای اولین بار در تلویزیون پلیسی را میبینیم که اگر کسی مرتکب جرم شود و جرمش ثابت شود، افسران انتظامی با شدت با او برخورد میکنند تا دیگر تکرار نشود. سرگرد کیان خودش هم در زندگی شخصی دچار تناقض است. مردی است که مدعی برقراری امنیت و پایبند به قانون است، اما در خانوادهاش میبیند خواهرزادهاش گرفتار اعتیاد شده. این نشان میدهد که فساد، بیاخلاقی یا لغزش ممکن است سراغ هر کسی بیاید. برای همین تلاش کردم کیان را انسانی نشان بدهم که در عین خدمت به جامعه، با خود جامعه و حتی خودش هم درگیر است.
در اجرای این نقش، محدودیتی برایتان ایجاد نشد؟ چون معمولاً درباره نمایش رفتار یا گفتار نیروهای نظامی و انتظامی در تلویزیون حساسیتهایی وجود دارد.
محدودیتها از همان ابتدا اعمال میشوند؛ از زمان نوشتن فیلمنامه تا مجوزها و بعد در اجرا. تلویزیون رسانهای است که باید محتوای اصلاح شده پخش کند. نمیشود مثل یوتیوب یا فضای مجازی هر چیزی را نمایش داد. رسانه ملی الگوریتم خودش را دارد؛ یعنی باید هر مسئلهای را با نگاهی اصلاحشده منتقل کند. چون رسانه عمومی است و ممکن است با یک اشتباه، چیزی را بهصورت ناخودآگاه آموزش دهد.مثلاً اگر بخواهیم خطای انسانی را نشان دهیم، باید طوری باشد که جنبه آموزشی پیدا نکند. در مناطق یا شهرهای کوچک ممکن است همان صحنه، خودش تبدیل به الگو شود. بنابراین تلویزیون ناچار است محتوا را پالایش کند. در «الگوریتم» هم در همه سکانسها یک یا دو ناظر کیفی از نیروی انتظامی حضور داشتند و گاهی مسائل را با سطوح بالاترشان چک میکردند. با وجود این نظارتها، ما توانستیم یک گام جلوتر برویم. پلیسی که در این سریال میبینیم، به پلیسهایی که در سینما یا نمایش خانگی دیدهایم نزدیکتر است و تا امروز چنین پلیسی در تلویزیون ندیده بودیم. این اتفاق حاصل پافشاری تهیهکننده، کارگردان و همکاری من بود تا تفاوتی واقعی شکل بگیرد.
به نظر میرسد در سالهای اخیر دیدگاهها نسبت به نمایش نیروهای نظامی و انتظامی بازتر شده است. مثلاً در فضای مجازی بعضی مأموران معروف شدهاند که مردم از رفتار واقعیشان استقبال میکنند. شما هم چنین چیزی را احساس کردید؟
بله، دقیقاً. من همین موضوع را بارها با ناظرهای نیروی انتظامی مطرح کردم. درست است که فشار روی خود آنها زیاد است تا اثری بیحاشیه تولید شود، اما ما احساس کردیم جامعه امروز نیاز دارد پلیسی مقتدر و واقعی ببیند. ما به عنوان گروه سازنده احساس مسئولیت اجتماعی کردیم. با خشمی که امروز در جامعه وجود دارد، مردم باید پلیسی را ببینند که محکم و جدی در برابر بزهکار میایستد، نه پلیسی که با مهربانی تذکر میدهد. برخورد قاطع با مجرم باعث بازدارندگی است و ما همین نگاه را در ساختار «الگوریتم» دنبال کردیم.
شما گفتید مدتی در آگاهی شاپور کار میکردید. این فضاهای سنگین از نظر روانی روی شما تأثیر نگذاشت؟
چرا، قطعاً گذاشت. من که ذاتاً پلیس یا قاضی نیستم، آمادگی روحی برای روبهرو شدن با پروندههای سنگین را نداشتم. آگاهی شاپور یکی از سختترین فضاهاست؛ جایی که خیلیها حتی ترجیح میدهند سمتش نروند. من چند ماه مداوم رفتم و با پروندههایی مواجه شدم که اگر دو خطشان را کسی بخواند، ممکن است تا یک هفته حالش خراب شود. در حالی که دیالوگ میگفتم، در اتاق بغلی متهم واقعی بازجویی میشد. طبیعی است که تأثیر بگیرم. خودم و حتی یکی دو نفر از بازیگران نقش پلیس، گاهی سر بعضی صحنهها آنقدر تحت فشار قرار میگرفتیم که میرفتیم گوشهای و گریه میکردیم. دیدن صحنههایی که عادت نداری ببینی، مخصوصاً وقتی با حقکشی یا رنج آدمها روبهرو میشوی، بیتأثیر نمیماند. وقتی به عنوان آدمی از بیرون وارد آن فضا میشوی، کسی که دستش به جایی بند نیست، فقط میتوانی غصه بخوری برای آن فاجعههایی که میبینی. فشار روانی در آنجا برای هر انسانی سنگین است. مردی وقتی تحت این فشارها قرار میگیرد از شدت فشار روانی اشک خودش جاری میشود، چون نمیداند باید چهکار کند. هیچ راه حلی ندارد. یک نوع استیصال در انسان ایجاد میشود. حالا تصور کنید مأمور آگاهی که هر روز با این پروندهها سر و کار دارد، چه حال و روزی دارد. نکته عجیبی که برایم وجود داشت، این بود که ما در جامعه فقط شنیدهایم این مأموران چه کارهایی میکنند، ولی وقتی از نزدیک میبینی، تازه میفهمی واقعیت چقدر با تصور ما فرق دارد. هم خودشان و هم خانوادههایشان از خیلی چیزها میگذرند تا این خدمت را انجام دهند. چون کسی که در آگاهی کار میکند، دیگر اعصاب راحتی ندارد. به نظرم بار روانی این کار آن قدر سنگین است که اگر خودم جایشان بودم، هفتهای یکبار برای تراپی میرفتم تا فقط کمی از این فشارها تخلیه شود. شما با متهمان و بزهکاران خطرناک سر و کار دارید، نه با یک دزد ساده. آنجا دیگر کلانتری نیست، آگاهی است. در کلانتری پلیس پیشگیری حضور دارد تا جرم رخ ندهد یا به اختلافات جزئی رسیدگی کند. اما در آگاهی، جرمهای سنگینی مثل قتل، دزدی مسلحانه یا سرقتهای سازمان یافته بررسی میشود. مأموران باید با خلافکارانی روبهرو شوند که بسیار خطرناکاند. وظیفهشان فقط بازداشت نیست، بلکه باید پرونده را از ریشه دنبال کنند، سرنخ پیدا کنند، و جلوی تکرار جرم را بگیرند. این یعنی شبانه روز در حال کارند. فقط یک صحنه را برایتان بگویم: یک شب ساعت هشت یا نه، کارمان تمام شد و از آگاهی بیرون آمدیم. آنجا مثل اداره است و معمولاً افسرها سه یا چهار بعدازظهر میروند، نهایتاً پنج. اما ساعت نه شب یکی از افسرها را دیدم که با موبایلش میدوید و داشت هماهنگی میکرد. پرسیدم چه شده؟ گفت یک دختر سهساله را دزدیدهاند. او داشت از خانهاش برمیگشت که خودش را سریع برساند و پیگیری کند. تصور کنید زندگی چنین آدمی چطور است؛ نه شب دارد، نه روز و نه آرامش. هر لحظه ممکن است خبر یک فاجعه را بشنود و باید سریع عمل کند. این کار، فقط شغل نیست، فداکاری است. من هم در طول بازی، سعی کردم سرگرد کیان را مثل یکی از همین افسران واقعی نشان بدهم؛ کسی که تلاش میکند به جامعهاش خدمت کند، حتی وقتی میداند نمیتواند ریشه خلاف را بهطور کامل بخشکاند. ولی میخواهد تا هرجا ممکن است، با ریشه جرم بجنگد.
درباره تمرینهای جسمانی بگویید. آیا در صحنههای خطرناک خودتان بازی کردید یا بدلکار داشتید؟
اصلاً بدون آمادگی جسمانی این کار شدنی نبود. در ابتدا چند بار با تهیهکننده صحبت کردیم. یکی دو بار اول به نتیجه نرسیدیم چون زمانبندی من با پروژههای دیگر هماهنگ نمیشد. اما در نهایت در زمستان پارسال خیلی سریع به پروژه پیوستم و بلافاصله رفتم جلوی دوربین. شانس آوردم چون مدت طولانی برای پروژه دیگری تمرینهای سنگین کرده بودم. آن پروژه نقش پلیس نداشت، اما نیاز به آمادگی بدنی زیادی داشت. ورزش منظم کرده بودم و همان تمرینها به درد این نقش خورد. آقای میرباقری میخواست همه چیز واقعی باشد. مثلاً اگر باید پنج کیلومتر میدویدیم، واقعاً میدویدیم. خودم از تهیهکننده و کارگردان خواستم هیچ صحنهای برایم بدلکار نگذارند. دلم میخواست تمام حرکات را خودم انجام بدهم، چون احساس میکردم اگر حتی چند فریم هم بدلکار باشد، تداوم حس از بین میرود. وقتی خودم انجام میدادم، درونم چیزی ایجاد میشد که آن انرژی را منتقل میکرد. البته در این مسیر صدمه زیاد دیدم؛ دستم شکست، پایم آسیب دید، چند بار به شدت زخمی شدم. ولی ارزشش را داشت. در صحنه پایانی قسمت چهاردهم، از بالای بلندی روی موتورسیکلتی پریدم و بعد از روی موتور روی متهمی که در حال فرار بود. همهاش واقعی بود، هیچ ترفند سینمایی در کار نبود. شاید دوازده بار تکرارش کردیم تا درست شود. واقعاً سخت بود، اما نتیجهاش واقعی و باورپذیر شد.
به نظر شما، «الگوریتم» چه تفاوتی با دیگر سریالهای پلیسی تلویزیون دارد؟
واقعیتش این است که خودم هم نمیدانم چرا اینقدر اصرار به ساخت تعداد زیاد کارهای پلیسی وجود دارد، در حالی که خیلی از آنها محدودند و نمیتوانند همه چیز را نشان دهند. دست کارگردان و نویسنده بسته است و در نتیجه ممکن است آسیب ببینند. من ترجیح میدادم سالی فقط یک سریال پلیسی ساخته شود، اما آن یک کار کیفیت بالایی داشته باشد. مثل قدیم که مثلاً قرار بود یک سریال پلیسی پخش شود و همه منتظرش بودند. الان در هر شبکهای پشتسر هم سریال پلیسی پخش میشود، ولی هدف از این حجم تولید برایم روشن نیست. شاید جنبه آموزشی دارد یا در قالب برنامه سالانه بعضی سازمانها تعریف شده است. با این حال، ما در «الگوریتم» تلاش کردیم متفاوت باشیم. فیلمنامه این سریال تا به حال در تلویزیون سابقه نداشته. تا قسمت پانزدهم حدود پنجاه تا شصت پرونده مطرح شده، بعضی به هم گره خوردهاند؛ از پرونده سایت شرطبندی گرفته تا سرقت صندوق امانات و شاخههای فرعی دیگر. در پانزده قسمت، دوازده یا سیزده عملیات پلیسی واقعی نشان دادهایم. همه آنها هم مرتبط با مسائل روز جامعه است، نه داستانهای خیالی. پروندههایی است که همین امروز مردم با آن درگیرند. اگر بخواهم صادق باشم، ساختار فیلمنامه و چیدمان ماجراها در «الگوریتم» شبیه بعضی از سریالهای خارجی پیچیده است. تا حالا چنین چیزی در تلویزیون ایران ندیده بودیم.

[ad_2]
Source link
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0