«کارناوال» در ترازوی منتقدان؛ میان سرگرمی و فرهنگ

[ad_1] ریالیتی شو «کارناوال». اگرچه در اجرا، انرژی و مشارکت مخاطب موفق ظاهر شده، اما منتقدانی همچون مشتاق، آذین و بیگآقا معتقدند برنامه هنوز از انسجام محتوایی، عدالت فرهنگی و معیارهای دقیق کیفیت هنری فاصله دارد. این گزارش تلاشی است برای سنجش دستاوردها و ضعفهای این برنامه. زهرا طاهریان/صبا: ریالیتیشوی «کارناوال» ساخته رامبد جوان، یکی
[ad_1]
ریالیتی شو «کارناوال». اگرچه در اجرا، انرژی و مشارکت مخاطب موفق ظاهر شده، اما منتقدانی همچون مشتاق، آذین و بیگآقا معتقدند برنامه هنوز از انسجام محتوایی، عدالت فرهنگی و معیارهای دقیق کیفیت هنری فاصله دارد. این گزارش تلاشی است برای سنجش دستاوردها و ضعفهای این برنامه.

زهرا طاهریان/صبا: ریالیتیشوی «کارناوال» ساخته رامبد جوان، یکی از تولیدات شبکه نمایش خانگی در سالهای اخیر است؛ برنامهای که با دکور عظیم، اجرای سیرکگونه، حضور چهرههای شناختهشده و شخصیتپردازی دقیق عروسک «افتو»، توانسته توجه گستردهای جلب کند. این برنامه اما تنها یک شو پرهزینه نیست؛ مشارکتدادن گسترده مخاطب در رأیگیری، نمایش رقابتهای چندلایه و بازنمایی هویتهای مختلف روی صحنه، آن را به موضوعی بحثبرانگیز در میان منتقدان و مخاطبان تبدیل کرده است. در ادامه روزنامه صبا، دیدگاه سه منتقد—زهرا مشتاق، جبار آذین و محسن بیگآقا—را به شکل مفصلتر بررسی کرده است.
جبار آذین؛ غلبه فرم بر محتوا، عدم تعادل در انسجام ساختار
جبار آذین، منتقد سینما و تلویزیون، تحلیل خود را بر نسبت فرم و محتوا متمرکز کرده و معتقد است «کارناوال» بیش از اندازه به فرم و جذابیتهای ظاهری تکیه دارد. از نگاه او، هر اثر موفق باید میان فرم و محتوا تعادل برقرار کند؛ تعادلی که در «کارناوال» هنوز شکل نگرفته است. او میگوید ساختار ترکیبی برنامه—که در آن روایت پشت صحنه، استندآپها، شوهای فرعی و بخش رقابتی در کنار هم قرار گرفتهاند—گاهی باعث میشود مخاطب نتواند بهوضوح مسیر منطقی برنامه را دنبال کند؛ در برخی لحظات روایت غالب میشود و در برخی دیگر رقابت، بدون آنکه این دو یکدیگر را تکمیل کنند.
آذین همچنین بر این نکته تأکید دارد که برنامه در بخشهای اجرایی، بهویژه در استندآپها، ضعف انسجام دارد و این نقصان، قضاوت مخاطب را دشوار میکند. او معتقد است معیارهای دقیق و واحدی برای سنجش کیفیت اجراها تعریف نشده و اجرای برخی شرکتکنندگان از نظر مضمون، پیام و ساختار هنوز «پخته» نیست.
به باور آذین، «کارناوال» توانسته در سطح سرگرمی موفق باشد اما نتوانسته بهعنوان یک اثر فرهنگی تاثیرگذار ظاهر شود. از نظر او، برنامه میتوانست فرصت مناسبی برای تقویت فرهنگ گفتوگو، نقد صحیح و کشف استعدادهای تازه باشد؛ اما جذابیتهای فرمی، شوهای جانبی، موسیقی، رنگ و نور، گاهی مانع از شکلگیری این کارکرد فرهنگی شدهاند. بااینحال آذین همچنان معتقد است که کارناوال ظرفیت ارتقا دارد و اگر در فصلهای آینده، محوریت محتوا و پیام جدیتر گرفته شود، میتواند از سطح یک سرگرمی بزرگ فراتر رود.

محسن بیگآقا؛ تولید عظیم، داوری دشوار و چالش جذب مخاطب
محسن بیگآقا، دومین منتقد این پرونده، نگاه خود را از زاویه تولید و ساختار اجرایی مطرح میکند. او «کارناوال» را یکی از پروژههای قابل اهمیت برنامهسازی ایران میداند و معتقد است مقیاس دکور، طراحی فضا، استفاده از محوطههای عظیم و آزادی عمل شرکتکنندگان برای اجرای دکورهای گرانقیمت، باعث شده این برنامه از نظر تولید، یک اتفاق کمنظیر باشد. بیگآقا این سطح از سرمایهگذاری را ادامه منطقی تجربههای پیشین رامبد جوان در خندوانه میداند؛ با این تفاوت که «کارناوال» بسیار پرهزینهتر، پیچیدهتر و حرفهایتر اجرا شده است.
او اما در کنار تحسین این بیگپروداکشن، به یکی از مهمترین چالشهای برنامه اشاره میکند: سنجش کیفیت اجراها. بهگفته او، تنوع زیاد ژانرها—از موسیقی و کمدی گرفته تا نمایش، حرکات نمایشی، اجراهای طنز و حتی اجرای سازهای تخصصی—باعث شده نتوان معیار واحدی برای قضاوت تعریف کرد. همین موضوع باعث شده گاهی رأی تماشاگران با کیفیت هنری اجرا تناسب نداشته باشد. بهعنوان مثال، انتقاد برخی به اجرای سامان احتشامی یا محسن شریفیان نشاندهنده تضاد میان انتظار مخاطب و معیارهای هنری است. او همچنین مثال امیرحسین رستمی را مطرح میکند که با وجود اجرای ضعیف، با تکیه بر دفاعیه احساسی توانست رأی جمع کند.
بیگآقا معتقد است بخش دفاعیهها با وجود جذابیت، دچار بینظمی و تنش شده و در برخی لحظات، بهجای تحلیل اجرا، به میدان جدل و جهتدهی جمعی تبدیل شده است. بهگفته او، همین مسئله گاهی باعث شده «دفاعیه» مهمتر از «اجرا» جلوه کند و کیفیت هنری در حاشیه قرار گیرد.
او در نهایت تأکید میکند که «کارناوال» بیش از آنکه یک برنامه فرهنگساز باشد، یک شو سرگرمکننده است و هدف اصلیاش جذب مخاطب است. در حالی که خندوانه نقش مهمی در کشف استعدادهای تازه داشت، «کارناوال» بیشتر بر حضور چهرههای شناختهشده تمرکز کرده و کمتر فرصتی برای ظهور استعدادهای ناشناس فراهم کرده است.

زهرا مشتاق؛ مشارکت فعال مخاطب و شکستن تصور مصونیت سلبریتیها
زهرا مشتاق، منتقد سینما و تلویزیون، «کارناوال» را بخشی از روند جهانی ریالیتیشوها میداند، اما تأکید میکند اهمیت اصلی این برنامه در نحوه مشارکتدادن مخاطب است. او معتقد است این برنامه توانسته حس قضاوت و انتخاب را در تماشاگر ایرانی فعال کند؛ چیزی که در ساختار رسمی تلویزیون کمتر دیده میشود. مشتاق میگوید در شرایطی که مردم با فشارهای روحی و اجتماعی روبهرو هستند و نرخ افسردگی بالاست، این نوع برنامهها فرصتی برای تنفس و ایجاد لحظههای شاد فراهم میکنند و مخاطب را با انرژی دوباره همراه میسازند. از نظر او، «کارناوال» این پیام را—حتی اگر بهصورت ناخواسته—به مخاطب منتقل میکند که هیچ سلبریتی و فرد مشهور، از نقد و قضاوت مردم مصون نیست. به باور مشتاق، این فرهنگ نقد و مشارکت، اگر تداوم پیدا کند، میتواند به تقویت مسئولیتپذیری هنرمندان و افزایش اهمیت مخاطب در جریان تولید محتوا منجر شود.
او همچنین به نقش «افتو»، عروسک تازهوارد برنامه اشاره میکند و معتقد است طراحی شخصیت این گربه تکچشم، نشاندهنده دقت کافی در خلق یک کاراکتر مکمل است. مشتاق توضیح میدهد که هیچ عروسکی صرفاً با طراحی ظاهری محبوب نمیشود؛ بلکه شخصیت، لحن، دیالوگها و روابطش با دیگر عناصر برنامه است که باعث میشود «افتو» در همان قسمتهای ابتدایی، جای خود را در میان مخاطبان باز کند.
بخش مهم دیگری از نقد مشتاق به ساختار پخش و دسترسی مربوط است. او با اشاره به محدودیتهای مالی و دسترسی مخاطبان، این نکته را مطرح میکند که پلتفرمهای خصوصی، بهدلیل هزینه اشتراک، نمیتوانند نیاز گسترده فرهنگی جامعه را پوشش دهند. درحالیکه صداوسیما با داشتن بودجه عمومی، قادر است چنین برنامههایی را تولید کند اما از این ظرفیت استفاده نکرده و عملاً میدان را به پلتفرمها سپرده است. از نگاه او، همین مسئله به «بیعدالتی فرهنگی» منجر میشود و باعث میشود تنها بخشی از جامعه امکان تماشای برنامههای باکیفیت را داشته باشند.
تحریریه صبا: برنامهای بزرگ با آیندهای وابسته به اصلاحات محتوایی
دیدگاه سه منتقد نشان میدهد «کارناوال» در تولید، انرژی، نوآوری، مشارکتدادن مخاطب و خلق لحظههای سرگرمکننده موفق بوده است. اما در سوی دیگر، چالشهایی همچون ضعف انسجام محتوایی، بیعدالتی در داوری تماشاگران، بینظمی دفاعیهها، غلبه فرم بر محتوا و محدود بودن امکان کشف استعدادهای تازه، نقاطی هستند که میتوانند در فصلهای آینده مورد بازنگری قرار گیرند.
«کارناوال» اکنون در نقطهای قرار دارد که میتواند یا به یک جریان مهم در تولید ریالیتیشوهای ایرانی تبدیل شود، یا با ادامه روند فعلی، تنها در سطح یک شو پرهزینه و پرهیجان باقی بماند. مسیر پیشرو بستگی دارد به اینکه سازندگان تا چه اندازه از نقدها بهره بگیرند و میان جذابیتهای بصری و عمق محتوایی، تعادل تازهای برقرار کنند.
[ad_2]
Source link
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0